ارمـــــــــیا در شهر بازی رنگارنگــــــــــ
عزیزم دیشب تا حالا ما تنهاییم یعنی بابایی نیس . مادر جون پیشمون بود وای تورو خوابوند و من راحت خوابیدم ولی تا صبح 3 .4 بار بیدار شدی مامانم انگار تا حالا بچه نداشت من اروم و بی سر صدا بهت شیر میدم مامانم میگه جاااااااااااااان مادر جان ن ن ن چی میخوای؟ میگم هیسسس مامان ارمیا در طول شب 2 .3 بار شیر میخوره دیگه !! باز دم صبح شد یه کوچولو گریه کردی اخه خوابم عمیق شده بود دیدم مامانم بیدار شده میگه سلام ارمیا جونممممممممممممممممم صبحت بخیرررررررررررررررر . گفتم ای خدااااااااا مامان چرا بیدارش میکنی !!!! وای کلی هم خندیدم .. ولی دیشب شام بهت حسابی غذا داد نمیدونم چرا من میدادم نمیخوردی .. واسه همینه من نی نی بودم تپل بودم خخ .&...
نویسنده :
Persian mom
13:55